مثه همیشه بود مسج هام!! ,سکینه اما تند و تند میپرسید چیزی شده ..!! هر چی گفتم نه قبول نمیکرد..اخر هم زنگ زدم بگم چیزی نیست و ..ولی بالاخره تونست از م حرف بکشه ,خودم داشتم شاخ در میوردم ! من که نم پس نمیدم ,یه ساعت حرف زد من گفتم اون شنید , بماند گفته ها و خنده ها و گریه هاش ولی خیلی قشنگ گوش میداد خیلی به دلم نشست , آخرش گفت:(انگار همیشه بین دو نمازت نشستی سر جاده و تمام زندگی همینه ,پس آروم باش)
گفت رو مسج چند وقت پیشم فکر کردی؟جملات ..بود!!(* بنده خدا گفت:طرف حساب همه خداست.هیچ کس با هیچ کس طرف حساب نیست.همه با خدا طرفند) <من سرسری ازش گذشتم!!>
چون با یقین میگفت حرفهاش رو ,خیلی اثر داشت..میشناختمش هر چند, خیلی وقته نیومده و وبلاگه رو بسته ولی هنوز.............
عجیب آروم شدم
نمیدونم هنوزم باید بگم این دوستیها در حد دنیای مجازیه!!!
سپاس...
نوشته شده توسط : مریم
نظر دوستان [ نظر]